چند روزیه هی دلم میخواد بنویسم ولی تا صفحه ی ارسال مطلب جدید و باز میکنم همه چی یادم میرهبیشتر دلم میخواد حرف بزنم تا بنویسم،ولی خب وقتی کسی نیست باهاش حرف بزنم نوشتن غنیمته.هرچند که حرف تازه ای ندارم واسه گفتن،هر روزم تکرار دیروزمه،اینقدر تکراری که 12 دی ماهت با 12 مهر ماهت هیچ فرقی نمیکنه و متوجه گذر زمان نمیشی،ولی خداروشکر ،روزمرگی هیچی نداشته باشه یه آرامش خاصی داره.
خب بگذریم
 دیروز داداشم وقتی از مدرسه اومد،یه راست وارد اتاق شد و ازم معنی یه فحش خیلی بد و بپرسید،گفت . حرف بدیه؟یعنی چی؟
منم که ندید پدید جوری گفتم هیییع!!!بچه دو متر پرید اونور
سریع ازش خواستم اسم اون بی تربیتی که این فحش و بهش داده بهم بگه،اونم در حق دوستش معرفت به خرج داد،در اون لحظه چیزی نگفت:/حالا اگه میدونستم کیه هم کاری از دستم بر نمیومد.البته گفت دوستم بعدش معذرت خواهی کرد
خلاصه این هی گیر داد معنیشو بگو منم هی قسم به پیر و پیغمبر که معنیشو بلد نیستم فقط هی به زبون نیار اون کلمه رو.واقعنم معنیشو بلد نبودم:|ته فحشای ما موقع مدرسه بی تربیت و گاو و خر و عوضی و بیشعور بود.حالا بر فرض اگه بلد هم بودم کیه که توضیح بده! البته گیر دادن داریم تا گیر دادن !!گیر دادنای این گودزیلای ما سه پیچ هم رد کرده،آنچنان پافشاری میکنه که چشمات سیاهی میره و زبونت کف میکنه از حرفایی که هیچ کودومشونو نمیشنوه.منم یک دقیقه سکوت کردم و زل زدم تو چشماش،و جمله هایی همچون" میدونم بلدی،بگوووووو بگوووو،اگه نگی میرم به همه میگماا" شنیدم.بعدش هم کتاب گاج فیزیک را در دست گرفته و با ضربه ای به عضلات سرینی جیغ بنفش کشان به بیرون از اتاق هدایتش کردم،  :/
خب من واقعا ناراحت شدم از این قضییه،کی اینقدر بی ادب شدیم؟خب این طفل معصوم هم حتما این کلمه رو یه جایی شنیده که وقتی از شرایط ناراضی میشه خودش و باهاش تخلیه میکنه دیگه.ولی بچه ی سوم دبستانی و چه به این حرفا:/

+بعضی وقتا یه صحنه هایی از طبیعت میبینم که ثبتشونو واجب میدونم چون واقعا زیباست.اگه دوست داشتید عکسامو

اینجا ببینید و نظرتونو بگید،البته تعدادشون کمه و این کانال موقتیهچون با گوشیم نمیتونم اینجا عکس بذارم ریختمشون تو کانال:)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها